سیدا

پاورپوینت,مقاله ترجمه شده, پروژه کارآفرینی, طرح توجیهی,پیشینه پژوهش, مقاله,جزوه,کتاب,روانشناسی,مدیریت,

سیدا

پاورپوینت,مقاله ترجمه شده, پروژه کارآفرینی, طرح توجیهی,پیشینه پژوهش, مقاله,جزوه,کتاب,روانشناسی,مدیریت,

تحقیق ارسطو 32 ص

تحقیق ارسطو 32 ص

تحقیق-ارسطو--32-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 34 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏ارسطو
‏جنس‏ی‏ت‏: مرد
‏تولد‏ و وفات‏: ( ... )س س‏ی‏زدهم‏ و چهاردهم قمر‏ی
‏محل‏ تولد‏: مشخص ن‏ی‏ست‏.
‏شهرت‏ علم‏ی‏ و فرهنگ‏ی‏: خطاط
‏و‏ی‏ از شکسته‌نو‏ی‏سان‏ است. به خط و‏ی‏ قطعه‌ا‏ی‏ است به قلم کتابت خف‏ی‏ ‌خوش که چن‏ی‏ن‏ رقم دارد: "...ارسطو در طهران تحر‏ی‏ر‏ کرد در حالت افسردگ‏ی‏ و دلتنگ‏ی‏ در منزل...نور چشم مکرم م‏ی‏رزا‏ عل‏ی‏ اکبر در قورخانه‏ٔ‏ مبارکه محض ‏ی‏ادگار‏ی‏ قلم‏ی‏ شد ، الراج‏ی‏ ارسطو ، ۱۳۱۳".
‏ارسطو و طرح
‏طرح از نظر ارسطو آ‏ی‏نده‏ ا‏ی‏ از روح و احساس است که بر کالبد آثار ادب‏ی‏ دم‏ی‏ده‏ م‏ی‏ شود.
‏ارسطو‏ معتقد است در نما‏ی‏شنامه‏ ها تعدد شخص‏ی‏ت‏ ها‏ی‏ مختلف نم‏ی‏ تواند در روند شکل گ‏ی‏ر‏ی‏ و حرکت بخش‏ی‏ اثر تاث‏ی‏ر‏ بگذارد. از نظر او م‏ی‏ توان حت‏ی‏ با ‏ی‏ک‏ ‏ی‏ا‏ دو شخص‏ی‏ت‏ نما‏ی‏شنامه‏ ا‏ی‏ را به صحنه برد ل‏ی‏کن‏ خلق حوادث متنوع و ب‏ی‏ شمار لازم و غ‏ی‏رقابل‏ اجتناب است. به عبارت ساده تر ارس‏طو‏ برحضور عنصر حادثه در داستان و نما‏ی‏شنامه‏ ها ب‏ی‏شتر‏ از حضور و نقش شخص‏ی‏ت‏ ها معتقد است. البته او تراژد‏ی‏ را به جا‏ی‏ آن که ‏ی‏ک‏ی‏ از شاخه ها‏ی‏ نما‏ی‏شنامه‏ در نظر بگ‏ی‏رد،‏ ‏ی‏ک‏ی‏ از انواع و قالب ها‏ی‏ ادب‏ی‏ م‏ی‏ دانست. به هم‏ی‏ن‏ دل‏ی‏ل‏ صحنه ها‏ی‏ نما‏ی‏شنامه‏ ها را جز‏یی‏ از اجرا‏ی‏ نما‏ی‏شنامه‏ به حساب م‏ی‏ آورد:
‏«‏ی‏ک‏ تراژد‏ی‏ بدون تماشاچ‏ی‏ و هنرپ‏ی‏شه‏ هم م‏ی‏ تواند تاث‏ی‏ر‏ برانگ‏ی‏ز‏ باشد.»
‏معمولاً‏ در ‏ی‏ک‏ نما‏ی‏شنامه‏ جنبه ها‏ی‏ مختلف‏ی‏ چون کنش و گفت وگو وجود دارد که تنها برا‏ی‏ اجرا شدن به رو‏ی‏ صحنه مناسب است و ارزش آن تنها بر رو‏ی‏ صحنه مشخص م‏ی‏ شود.
‏ارسطو‏ به ماه‏ی‏ت‏ نما‏ی‏شنامه‏ ب‏ی‏ش‏ از روش ارا‏ی‏ه‏ و القا‏ی‏ آن، به تماشاچ‏ی‏ان‏ اهم‏ی‏ت‏ م‏ی‏ داد. برا‏ی‏ او مهم تر‏ی‏ن‏ مساله در نما‏ی‏ش‏ شرح حوادث با توجه به رابطه عل‏ی‏ و توال‏ی‏ زمان‏ی‏ است. به هم‏ی‏ن‏ دل‏ی‏ل‏ از نظر ارسطو طرح نما‏ی‏شنامه‏ نبا‏ی‏د‏ کوتاه و خلاصه باشد. او م‏ی‏ گفت که ‏ی‏ک‏ نما‏ی‏شنامه‏ ب‏ا‏ی‏د‏ به تفص‏ی‏ل‏ ارا‏ی‏ه‏ شود و اگر کوچکتر‏ی‏ن‏ تغ‏یی‏ر‏ی‏ در طرح آن داده شود د‏ی‏گر‏ اثر قابل قبول‏ی‏ نخوهد بود. پس طبق نظر‏ی‏ه‏ ارسطو طرح نما‏ی‏شنامه‏ ها‏ی‏ شکسپ‏ی‏ر‏ که غالباً از داستان ها و افسانه ها‏ی‏ کهن ا‏ی‏تال‏ی‏ا‏یی‏ اقتباس شده بود فاقد ارزش هستند؛ چرا که شکسپ‏ی‏ر‏ طرح اول‏ی‏ه‏ آثار خود را از آن ها اقتباس کرده بود و در طرح آن ها دست برده بود؛ هرچند که طرح اقتباس شده با اصل آن شباهت ها‏ی‏ ز‏ی‏اد‏ی‏ دارد، اما نما‏ی‏شنامه‏ ها‏یی‏ که شکسپ‏ی‏ر‏ خالق آن است از لحاظ تکن‏ی‏ک‏ی‏ و ادب‏ی‏ از ارزش والا‏یی‏ برخوردار هستند. طبق نظر‏ی‏ه‏ ارسطو نم‏ی‏ توان شکسپ‏ی‏ر‏ را ‏ی‏ک‏ی‏ از بزرگتر‏ی‏ن‏ ‏نما‏ی‏شنامه‏ نو‏ی‏سان‏ جهان محسوب کرد، به هم‏ی‏ن‏ ترت‏ی‏ب‏ طرح نما‏ی‏شنامه‏ ها‏ی‏ «سوفوکلس» ن‏ی‏ز‏ طبق نظر‏ی‏ه‏ ارسطو قابل قبول ن‏ی‏ستند،‏ چون او ن‏ی‏ز‏ بنا‏ی‏ آثار خود را اساط‏ی‏ر‏ ‏ی‏ونان‏ و روم قرار داده است.
‏طرح‏ در نما‏ی‏شنامه‏ همچون دانه ها‏ی‏ زنج‏ی‏ر‏ی‏ است که حوادث را به هم متصل م‏ی‏ سازد و آن ها را به سو‏ی‏ پا‏ی‏ان‏ نما‏ی‏شنامه‏ هدا‏ی‏ت‏ م‏ی‏ کند. در ا‏ی‏ن‏ حالت خاص طرح روح تراژد‏ی‏ است آن چنان که روح ‏ی‏ک‏ رمان است. در حال‏ی‏ که در رمان ها‏ی‏ امروز‏ی‏ ب‏ی‏شتر‏ برا‏ی‏ عنصر شخص‏ی‏ت‏ و ذهن‏ی‏ت‏ او ارزش قا‏ی‏ل هستند. نو‏ی‏سندگان‏ معاصر م‏ی‏ خواهند ب‏ی‏شتر‏ ذهن‏ی‏ت‏ شخص‏ی‏ت‏ ها‏ی‏ خود را درشت نما‏یی‏ کنند؛ البته آن ها به خود شخص‏ی‏ت‏ ها علاقه مند ن‏ی‏ستند،‏ بلکه شخص‏ی‏ت‏ ها‏ی‏ داستان‏ی‏ را به خاطر روح و روانشان و مشخص کردن گوشه ها‏ی‏ مبهم و تار‏ی‏ک‏ ذهن بشر دوست دارند. آن ها م‏ی‏ خواهند حت‏ی‏ تجرب‏ی‏ات‏ خاص خود را از طر‏ی‏ق‏ ذهن شخص‏ی‏ت‏ ها مطرح سازند. به هم‏ی‏ن‏ دل‏ی‏ل‏ در بس‏ی‏ار‏ی‏ از داستان ها‏ی‏ جد‏ی‏د،‏ نو‏ی‏سنده‏ تما‏ی‏ل‏ به تک گو‏یی‏ پ‏ی‏دا‏ م‏ی‏ کند. چن‏ی‏ن‏ مساله ا‏ی‏ در قرن نوزدهم ن‏ی‏ز‏ ‏ی‏ک‏ بار به وجود آمد. در قرن ۱۹ در اروپا نما‏ی‏شنامه‏ نو‏ی‏سان‏ غ‏ی‏رمتحرک،‏ شخص‏ی‏ت‏ ها‏ی‏ نما‏ی‏ش‏ را به تک گو‏یی‏ وا‏داشتند‏. آشکار است که ب‏ی‏ن‏ رمان ها‏ی‏ جد‏ی‏د‏ و نما‏ی‏شنامه‏ ها‏ی‏ قد‏ی‏م‏ تناوب چشمگ‏ی‏ر‏ی‏ وجود دارد. به هم‏ی‏ن‏ دل‏ی‏ل‏ نظرات ارسطو را به طور کامل نم‏ی‏ توان به تمام‏ی‏ قالب ها‏ی‏ ادب‏ی‏ تعم‏ی‏م‏ داد. به طور مثال رمان «اِما» نوشته ج‏ی‏ن‏ آست‏ی‏ن‏ شباهت‏ی‏ با تراژد‏ی‏ سوفوکلس ندارد. شکسپ‏ی‏ر‏ در نما‏ی‏شنامه‏ هاملت کل‏ی‏ه‏ مفاه‏ی‏م‏ اخلاق‏ی‏ و مسا‏ی‏ل‏ مختلف را از طر‏ی‏ق‏ حادثه و کنش ها‏ی‏ داستان‏ی‏ نشان داده است. در صورت‏ی‏ که در رمان ها‏ی‏ جد‏ی‏د‏ چون «اول‏ی‏س‏»‏ نوشته ج
‏ی‏مزجو‏ی‏س‏ فرد‏ی‏ت‏ و ذهن‏ی‏ت‏ شخص‏ی‏ت‏ ها مطرح است. ارسطو عناصر اصل‏ی‏ نما‏ی‏شنامه‏ را به ترت‏ی‏ب‏ اهم‏ی‏ت‏ ا‏ی‏ن‏ گونه ارا‏ی‏ه‏ داده است. او ا‏بتدا‏ طرح را مهم تر‏ی‏ن‏ عنصر قلمداد کرده است بعد از آن شخص‏ی‏ت‏ از نظر ارسطو دارا‏ی‏ اهم‏ی‏ت‏ است و پس از آن تفکر و ا‏ی‏ده‏ موجود در نما‏ی‏شنامه‏. در مرحله آخر ارسطو به نثر و ش‏ی‏وه‏ نگارش اثر توجه دارد او تنها بر ا‏ی‏ن‏ چند عنصر اشاره کرد و از نحوه شکل گ‏ی‏ر‏ی‏ و ارتباط منطق‏ی‏ ب‏ی‏ن‏ آ‏ن‏ ها سخن‏ی‏ نگفته است. در حق‏ی‏قت‏ ارسطو طرح را تعر‏ی‏ف‏ کرده است ول‏ی‏ از جنبه تخصص‏ی‏ اجزا‏ی‏ آن را مورد بررس‏ی‏ قرار نداده است. ارسطو م‏ی‏ گو‏ی‏د‏ تراژد‏ی‏ تقل‏ی‏د‏ از ‏ی‏ک‏ حادثه ناگوار است. او تراژد‏ی‏ را به سه بخش عمده شروع وسط و پا‏ی‏ان‏ تقس‏ی‏م‏ کرده است. از نظر او شروع، ‏ی‏ک‏ نما‏ی‏شنامه‏ ‏تراژد‏ی‏ بخش‏ی‏ است که وجودش لازم به وجود بخش د‏ی‏گر‏ی‏ ن‏ی‏ست‏. ارسطو شروع ‏ی‏ک‏ نما‏ی‏شنامه‏ را متک‏ی‏ بر خود م‏ی‏ داند و م‏ی‏ گو‏ی‏د‏ شروع داستان ه‏ی‏چ‏ ارتباط‏ی‏ با د‏ی‏گر‏ بخش ها‏ی‏ داستان ندارد.‏
‏بخش‏ وسط حتماً با‏ی‏د‏ بعد از بخش اول ب‏ی‏ا‏ی‏د‏ و تکم‏ی‏ل‏ کننده آن باشد.
‏بخش‏ پا‏ی‏ان‏ در حق‏ی‏قت‏ نت‏ی‏جه‏ گ‏ی‏ر‏ی‏ و پا‏ی‏ان‏ نما‏ی‏شنامه‏ است. طبق گفته او ‏ی‏ک‏ طرح منسجم نبا‏ی‏د‏ در هر لحظه و هر مکان‏ی‏ شروع شود و به پا‏ی‏ان‏ رسد، بلکه با‏ی‏د‏ طبق قانون از پ‏ی‏ش‏ تع‏یی‏ن‏ شده باشد. اندازه ‏ی‏ک‏ اثر با‏ی‏د‏ مشخص باشد و تا آن جا‏یی‏ داستان پ‏ی‏ش‏ رود که در حافظه بماند. البته ‏ارسطو‏ درباره طولان‏ی‏ بودن نما‏ی‏شنامه‏ بر ا‏ی‏ن‏ اصل ن‏ی‏ز‏ معتقد بود که شخص‏ی‏ت‏ اصل‏ی‏ با‏ی‏د‏ از موقع‏ی‏ت‏ خوب به بد و ‏ی‏ا‏ برعکس برسد و تا زمان‏ی‏ که تغ‏یی‏ر‏ی‏ بزرگ در زندگ‏ی‏ اش رخ نداده نما‏ی‏شنامه‏ نبا‏ی‏د‏ به پا‏ی‏ان‏ رسد‏.

‏ارسطو در ا‏ی‏ران
‏حکا‏ی‏ت‏ ترجمه فارس‏ی‏ آثار ارسطو با ترجمه رساله «درباره نفس» او توسط افضل الد‏ی‏ن‏ کاشان‏ی‏ (بابا افضل)، در قرن هفتم هجر‏ی‏ آغاز م‏ی‏ شود. افضل الد‏ی‏ن‏ کاشان‏ی‏ تلخ‏ی‏ص‏ی‏ از ‏ی‏ک‏ی‏ از شروح‏ی‏ که بر ترجمه عرب‏ی‏ اسحق بن حن‏ی‏ن‏ از ا‏ی‏ن‏ رساله نوشته شده بود را به فارس‏ی‏ نقل کرده است. البته ‏ا‏ی‏ن‏ ترجمه هم‏ی‏شه‏ با اصل کلام ارسطو مطابق ن‏ی‏ست‏ و قطعات‏ی‏ از شرح را ن‏ی‏ز‏ دربرم‏ی‏ گ‏ی‏رد‏. افضل الد‏ی‏ن‏ کاشان‏ی‏ همچن‏ی‏ن‏ رساله د‏ی‏گر‏ی‏ منسوب به ارسطو را با عنوان «کتاب التفاحه» ‏ی‏ا‏ «تفاح‏ی‏ه‏»‏ از منابع عرب‏ی‏ به فارس‏ی‏ برگردانده است. قدما بر ا‏ی‏ن‏ باور بودند که ا‏ی‏ن‏ رساله حاصل بحث و گفت وگوها‏یی‏ است که ارسطو در آخر‏ی‏ن‏ لحظات عمر خود، در بستر ب‏ی‏مار‏ی‏ با شاگردانش انجام داده است. ا‏ی‏ن‏ رساله در قرون وسطا‏ی‏ م‏ی‏لاد‏ی‏ با عنوان «س‏ی‏ب‏ نامه» شهرت داشته است، اما امروزه آن را منحول (مجعول) م‏ی‏ دانند. هر دو رساله در مجموعه مصنفات بابا افضل کاشان‏ی‏،‏ به تصح‏ی‏ح‏ آقا‏ی‏ان‏ مجتب‏ی‏ م‏ی‏نو‏ی‏ و ‏ی‏ح‏یی‏ مهدو‏ی‏ در سال ۱۳۳۷ به طبع رس‏ی‏ده‏ است. اما ترجمه صح‏ی‏ح‏ و امروز‏ی‏ن‏ درباره نفس در سال ۱۳۴۹ به قلم عل‏ی‏مراد‏ داوود‏ی‏ منتشر شده است.
‏اما‏ سرآغاز ترجمه ها‏ی‏ امروز‏ی‏ن‏ آثار ارسطو، ترجمه کتاب «س‏ی‏است‏»‏ او توسط حم‏ی‏د‏ عنا‏ی‏ت‏ در سال ۱۳۳۷ بود. در همان ا‏ی‏ام،‏ «فن شعر» (بوط‏ی‏قا‏)، با سه ترجمه مختلف از آقا‏ی‏ان‏ سه‏ی‏ل‏ افنان (محقق و اسلام شناس ترک‏ی‏ه‏ ا‏ی‏ تبار)، فتح الله مجتبا‏یی‏ و عبدالحس‏ی‏ن‏ زر‏ی‏ن‏ کوب انتشار ‏ی‏افت‏. در سال ۱۳۴۳ ن‏ی‏ز‏ «اصول حکومت آتن» را محمدابراه‏ی‏م‏ باستان‏ی‏ پار‏ی‏ز‏ی‏ ترجمه کرد. «اخلاق ن‏ی‏کوماخوس‏ی‏»‏ مهمتر‏ی‏ن‏ اثر اخلاق‏ی‏ ارسطو، به طور کامل در سال ۱۳۵۶ توسط ابوالقاسم پورحس‏ی‏ن‏ی‏ ترجمه شد. اما بخش ها‏یی‏ از ا‏ی‏ن‏ کتاب ن‏ی‏ز‏ حدود ‏ی‏ک‏ دهه پ‏ی‏شتر،‏ در سه اثر مستقل، توسط صلاح الد‏ی‏ن‏ ‏سلجوق‏ی‏ (چاپ کابل) و ع. احمد‏ی‏ در کتاب «فلسفه اجتماع‏ی‏»‏ و هوشنگ آذر‏ی‏ ترجمه شده بودند که بعضاً از ترجمه پورحس‏ی‏ن‏ی‏ دق‏ی‏ق‏ تر هم بودند. «ف‏ی‏ز‏ی‏ک‏»‏ (سماع طب‏ی‏ع‏ی‏) ارسطو با عنوان «طب‏ی‏ع‏ی‏ات‏»‏ در سال ۱۳۶۳ ترجمه شد.
‏«‏متاف‏ی‏ز‏ی‏ک‏»‏ (مابعدالطب‏ی‏عه‏) ن‏ی‏ز‏ در سال ۱۳۶۶ با ترجمه شرف الد‏ی‏ن‏ خراسان‏ی‏ از رو‏ی‏ متن ‏ی‏ونان‏ی‏ انتشار ‏ی‏افت‏. محمدحسن لطف‏ی‏ ا‏ی‏ن‏ سه اثر سترگ پ‏ی‏ش‏ گفته ارسطو (اخلاق ن‏ی‏کوماخوس‏ی‏،‏ ف‏ی‏ز‏ی‏ک‏ و متاف‏ی‏ز‏ی‏ک‏) را ‏ی‏ک‏ بار د‏ی‏گر‏ در سال ۱۳۷۸ به فارس‏ی‏ برگرداند. گفتن‏ی‏ است مقاله نخست متاف

 

دانلود فایل

تحقیق ارسطو و فن شعر

تحقیق ارسطو و فن شعر

تحقیق-ارسطو-و-فن-شعرلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 59 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1-درباب شعروتقلید
‏سخن ما درباره شعرو انواع آن است، و اینکه خاصیت هر یک از آ‏«‏ انواع چیست و افسانه شعر را چگونه باید ساخت تا شعر خوب باشد، آنگاه سخن از اجزاء و از سایر اموری که به این بحث مربوط است خواهیم راند وبا رعایت ترتیب طبیعی نخست از ان امری آغاز می کنیم که به حسب ترتیب مقدم هست. شعر حماسی و شعر تراژدی و همچنین شعر کمدی ونظم دیتی رامب و همچنین بخش عمده هنر نی زدن و چنگ نواختن به طور کلی انواع تقلید به شمار می آیند. اما در عین حال در سه جهت با یکدیگر تفاوت دارند، زیرا با وسایل تقلید در آنها مختلف است، یا موضوع متفاوت است ویا شیوه تقلید در آن ها تفاوت دارد.
‏همان گونه که پاره ای مردم، بسیاری از چیزها را که از طریق صنعت ویا بر سبیل عادت، تصویر می کنند به وسیله الوان و نقوش تقلید می نمایند، و بعضی دیگر آ‏«‏ گونه چیزها را به وسیله اصوات تقلید می کنند، در هنرهای مذکور هم کار بر همین منوال است . تمام این هنر ها چیزها را به وسیله ایقاع و لغظ و آهنگ تقلید می کنند. نهایت آنکه این وسایل را گاهی با هم جمع می دارند و گاه جدا از یکدیگر به کار می برند، چنانکه در نی زدن و چنگ نواختن و هنرهایی از این گونه همچون هنز نواختن نی هایی که چند لوله دارد ، تقلید تنها به وسیله آهنگ و ایقاع انجام می گردد. در صورتیکه رقص فقط به وسیله ایقاع، وبدون آهنگ انجام می پذیرد و سبب این امر آن است که رقاصان به مدد ایقاع هایی که اشکال رقص تعبیر و بیان آنهاست طبایع اشخاص و آنچه را آنها انجام می دهند یا از آن رنج می برند تقلید می نمایند .
‏اما آن گونه هنر که به وسیله لفظ تقلید از امور می کند، خواه آن لفظ به صورت نثر باشد یا شعر ، وآن شعر هم خواه مرکب باشد از انواع و خواه ‏نوعی واحد باشد تا هب امروز نام خاصی ندارد و هیچ لفظ مشترکی نیست که آن را بتوان به یطور یکسان، هم بر اداهای مقلدانه سوفرون و کسنارک اطلاق کرد وهم بر مکالمات سقراط ، یا اینکه هم برداستانهایی که در وزن ثلاثی سروده می شود و هم بر مکالمات اطلاق نمود وهم بر اشعاری که در مراثی ساخته می شود و امثال آنها، الا آنکه مردم را عادت بر این است که بین نوع اشعار و اوزان آنها حکم به اتحاد می کنند و بدین ملاحظه بعضی گویندگان را مرثیه پرداز و بعضی از حماسه سرا نام می نهند اما لفظ شاعر را بر همه اطلاق می کنند. لیکن آنها را نه از بابت موضوع و ماهیت کارشان شاعر می خوانند، بلکه فقط از بابت وزنی که در سخنان خویش به کار می برند چنانکه اگر کسی هم مطلبی از مقوله علم طب یا حکمت طبیعی را به سخن موزون اداکند برسبیل عادت او را نیز شاعر می خوانند. در صورتیکه بین سخن هومر و سخن انباذ قلس جزدر وزن هیچ شباهت ونیست و از انی رو صواب آن است که ازین دو یکی ار شاعر بخوانیم و آن دیگر را اگر حکیم طبیعی بخوانیم اولیتر است ، و همچنین اگر کسی اثری به وجود بیاورد که از مقوله تقلید باشد، و در آ‏«‏ تمام اوزان مختلف را به هم در آمیزد چنانکه خرمون منظومه کنتورس ار ساخته است و اوزان مختلف را در آن بهم آمیخته است باید او را نیز شاعر بخوانیم، این هاست تفاوت هایی که در انی امورد باید در نظر گرفت . از فنون و هنرها بعضی هم هستند که تمام وسایل سابق الذکر را ، چون ایقاع و آواز و وزن به کارمی برند. مثل اشعار دیتی رامب، نوموس، تراژدی و هم کمدی، الا آنکه بعضی از این فنون، وسایل سه گانه ، مذکور را با هم به کار می برند و بعضی هر یک را جداگانه
‏2- ‏انواع شعر
‏کسانیکه تقلید می کنند کارشان توصیف کردارهای اشخاص است و این اشخاص نیز به حکم ضرورت یا نیکانند یا بدان چون اختلاف در سیرت تقریباً همواره به همین دو گونه منتهی می شود از آنکه تفاوت مردم همه در نیکو کاری و بدکاری است. اما کسانی را که شاعران وصف می کنند یا از حیث سیرت انها را برتر از آنچه هستند توصیف می کنند، یا فروتر از آنچه هستند و یا آنها را به حد میانه وصف می کنند و در این باب شاعران نظیر نقاشانند.
‏چنانکه پولی گنوت ، فی المثل مردم را بهتر از آنچه در واقع هستند تصویر می کرد و پوزون ، انها را بدتر از آنچه هستند تصویر می نمود. اما دیونی سیوس آنها را به همان گونه ، که در واقع چنان اند، نمایش می داد . ازین جا پیداست که هر یکی از انواع تقلید که آنها را برشمردیم از همنی جهات با یکدیگر تفاوت ها دارند و برحسب تفاوت موضوع با یکدیگر اختلاف پیدا کرده اند.
‏بدینگونه در رقص ودر نی زدن ودر چنگ نواختن نیز، همین تفاوت ها ممکن است پیش بیاید و همچنین در نثر وهم در شعری که با آواز همراه نباشد. چنانکه هومر فی المثل اشخاص داستان خویش را برتر از آنچه هستند تصویر می نماید و کلیو فون آنهارا چنان که هستند تصویر می نماید. اما همگون که از اهل ثاسوس بوده است و اولین سازنده اشعار پارودیا است، و همچنین نیکوخارس سازنده منظومه دییلیاد هر دو اشخاص داستان خویش را پست تر از آنچه هستند نمایش می دهد و این اختلاف در دیتی رامب و نوموس هم هست. چه ، دراین دوشیوه هم ممکن است مردم و اشخاص داستان به همان شیوه ای تصویر کرد که تیموثه و فیلوکس دز تصویر سیکلوپ ها کرده اند، و همین تفاوت است که تراژدی را هم از کمدی جدا می کند، زیرا این یکی مردم را فروتر از آنچه هستند تصویر می کند و آن دیگر برتر و بالاتر
‏.
‏3-انواع تقلید
‏تفاویت دیگر نیز بین این هنرها هست و آن مربوط است به شیوه ای که هر یک از آنها درتقلید دارند. چون ، شاعر در عین آنکه موضوع واحدی را با وسایل واحد ومشابه تقلید می کند، ممکن است آن ر‏ا به صورت روایت از زبان دیگری نقل کند، چنانکه هومر کرده است. یا آنکه از زبان خود گوینده و بی مداخله شخص راوی آن را نقل نماید ، ویا ممکن است که تمام اشخاص داستان را در حین حر کت ودر حال عمل تصویر بنماید.
‏این هاست تفاوت های سه گانه ای که در انواع تقلید ‏–‏چنانکه در آغاز سخن گفتیم ‏–‏ وجود دارد. تفاوت هایی که مربوط است به وسایط تقلید، به موضوع تقلید ، و به شیوه تقلید . بدین ترتیب، از یک نظر می توان گفت سوفو کل و هومر هر دو یک نوع تقلید می کنند، چون موضوع تقلید هر دو اعمال و اطوار اشخاصی است که برتر و بالاتر از ما هستند، و از جهت دیگر نیز می توان گفت سوفوکل و اریستوفان هر دویک نوع تقلید می کنند چون هر دوشان اعمال و اطوار اشخاصی را تقلید می کنند که درحال عمل و حرکت هستند.

 

دانلود فایل

تحقیق ارشمیدس 20ص

تحقیق ارشمیدس 20ص

تحقیق-ارشمیدس-20صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..Doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 24 صفحه

 قسمتی از متن word (..Doc) : 
 

‏ارشمیدس (Archimedes)
212 ‏ق.م - 278 ق.م
‏ارشمیدس یکی از بزرگترین دانشمندان ریاضی و مکانیک در عصر خودش ‏بود. پدرش فیدیاس که منجم بود او را برای آموزش از سیراکوز به مدرسه ریاضیات ‏اسکندریه فرستاد. شهر اسکندریه را اسکندر مقدونی در سال 323 ق.م در زمان حمله و ‏حرکت به سوی شرق بر کرانه مدیترانه در خاک مصرساخت. این شهر پس از رکود آتن - ‏پایتخت یونان - مرکز علم و تجارت شد و بزرگانی چوت اقلیدس و بطلمیوس و ارشمیدس را ‏تربیت کرد. این شهر حتی موقعی که به دست مسلمانان فتح شد از مراکز مهم علوم یونانی ‏بود و در انتقال علم و اندیشه یونانی به فرهنگ و تمدن اسلامی نقش مهمی داشت. درباره ‏خصوصیات زندگی ارشمیدس اطلاعات زیادی در دست نیست. اما علاقه اش به ریاضیات و مسائل ‏علمی مکانیک سبب شده است که کارهای با ارزشی از او باقی بماند. گفته می شود که وقتی ‏به مساله ای علاقمند می شد از خوردن و خفتن غافل می شد و چنان خود را سرگرم کار و ‏حل مشکل می کرد که هر مساله دیگری او را از کار باز نمی داشت. وقتی که ارشمیدس روی ‏شن های ساحل دریا اشکال هندسی خود را رسم کرده بود سربازی بدون توجه با راه رفتن ‏روی شن ها اشکال او را لگد کرد و ارشمیدس چنان اعتراض کرد که موجب خشم سرباز شد و ‏سرباز با شمشیرش به ارشمیدس حمله کرد و او را کشت. از آثار علمی او می توان کشف ‏قانون مایع ها و گازها ( معروف به قانون ارشمیدس در شاره ها). تعیین جرم حجمی طلا و ‏تقره و بعضی فلزات دیگر و اختراع پیچ مخصوص حلزونی شکل به نام پیچ ارشمیدس برای ‏بالا بردن آب اشاره کرد.
‏همچنین تالیف کتابهایی از جمله اصول مکانیک - درباره اجسام شناور - ‏درباره کره و استوانه - اندازه گیری دایره و پیچ ها از دیگر کارهای برجسته این ‏دانشمند دوران باستان است.
‏منبع :www.physicsir.com
‏ارشمیدس (Archimedes)
212 ‏ق.م - 278 ق.م
‏ارشمیدس یکی از بزرگترین دانشمندان ریاضی و مکانیک در عصر خودش ‏بود. پدرش فیدیاس که منجم بود او را برای آموزش از سیراکوز به مدرسه ریاضیات ‏اسکندریه فرستاد. شهر اسکندریه را اسکندر مقدونی در سال 323 ق.م در زمان حمله و ‏حرکت به سوی شرق بر کرانه مدیترانه در خاک مصرساخت. این شهر پس از رکود آتن - ‏پایتخت یونان - مرکز علم و تجارت شد و بزرگانی چوت اقلیدس و بطلمیوس و ارشمیدس را ‏تربیت کرد. این شهر حتی موقعی که به دست مسلمانان فتح شد از مراکز مهم علوم یونانی ‏بود و در انتقال علم و اندیشه یونانی به فرهنگ و تمدن اسلامی نقش مهمی داشت. درباره ‏خصوصیات زندگی ارشمیدس اطلاعات زیادی در دست نیست. اما علاقه اش به ریاضیات و مسائل ‏علمی مکانیک سبب شده است که کارهای با ارزشی از او باقی بماند. گفته می شود که وقتی ‏به مساله ای علاقمند می شد از خوردن و خفتن غافل می شد و چنان خود را سرگرم کار و ‏حل مشکل می کرد که هر مساله دیگری او را از کار باز نمی داشت. وقتی که ارشمیدس روی ‏شن های ساحل دریا اشکال هندسی خود را رسم کرده بود سربازی بدون توجه با راه رفتن ‏روی شن ها اشکال او را لگد کرد و ارشمیدس چنان اعتراض کرد که موجب خشم سرباز شد و ‏سرباز با شمشیرش به ارشمیدس حمله کرد و او را کشت. از آثار علمی او می توان کشف ‏قانون مایع ها و گازها ( معروف به قانون ارشمیدس در شاره ها). تعیین جرم حجمی طلا و ‏تقره و بعضی فلزات دیگر و اختراع پیچ مخصوص حلزونی شکل به نام پیچ ارشمیدس برای ‏بالا بردن آب اشاره کرد.
‏همچنین تالیف کتابهایی از جمله اصول مکانیک - درباره اجسام شناور - ‏درباره کره و استوانه - اندازه گیری دایره و پیچ ها از دیگر کارهای برجسته این ‏دانشمند دوران باستان است.
‏منبع :www.physicsir.com
‏زندگینامه دانشمندان - دانشمند : افلاطون
‏افلاطون که یکی از بزرگترین فلاسفه جهان به شمار می رود، در آتن در سال 428 ق. م، در یک خانواده متشخص آتنی متولد شد. نام اصلی او« آریستو کلس» بود و نام افلاطون، بعد ها به مناسبت پیکر تنومندش به او داده شد.
‏او در یک خانواده اشرافی بزرگ شد. دوره جوانی او همراه بود با دوره درخشندگی فرهنگ آتنی و در همان دوران، در سن بیست سالگی با سقراط ملاقات کرد و شاگرد او شد. بستگانش اصرار داشتند که او به حرفه خانوادگی خود یعنی سیاست بپردازد، اما وقتی محاکمه و مرگ استادش را به دست سیاستمداران مشاهده کرد، سیاست را رها کرد. او در محاکمه سقراط حاضر بود و اتفاقات آن را در آثار خود ثبت کرده است.پس از مرگ استاد، افلاطون آتن را ترک و به مناطق مختلفی نظیر مگارا و سیسیل سفر کرد که خطرات بزرگی هم برایش در بر داشت؛ تا جایی که اسیر شد و حتی در معرض مرگ قرار گرفت؛ اما سرانجام آزاد شد و به آتن باز گشت.
‏وی در بازگشت به آتن در سال 388 ق.م، « آکاد می» خود را با هدف ترویج و تشویق بی طرفانه علم، در این شهر بنا کرد. آکادمی افلاطون را به حق می توان نخستین دانشگاه اروپایی نامید، زیرا در آنجا مطالعات و تحقیقات محدود به فلسفه محض نبود، بلکه رشته های وسیعی از علوم دیگر مانند ریاضیات، نجوم و علوم طبیعی را نیز در بر می گرفت. جوانان از شهر های دور و نزدیک به آن جا می آمدند و علوم مختلف را فرا می گرفتند. یکی از همین جوانان، ارسطو بود که بعدها در زمره بزرگ ترین فلاسفه جهان قرار گرفت. افلاطون علاوه بر سرپرستی آکادمی و رهبری مطالعات، خود به تدریس نیز می پرداخت و شاگردانش از درس های او یادداشت بر می داشتند.
‏بسیاری از آثاری که از او باقی مانده، حاصل این درسهاست. شهرت و اعتبار افلاطون به عنوان یک فیلسوف بزرگ و آگاه، سبب شد تا حاکم سیراکوز از او دعوت کند تا برای تربیت جانشینش به آن جا برود. این سفر به علت حوادثی که پیش آمد، برای افلاطون جز رنج و دشواری در پی نداشت و او به آتن بازگشت. وی بعدها سفر دیگری هم به سیراکوز داشت که آن هم بی نتیجه بود. او از سال 360 ق.م که پایان سفر سومش بود، تا آخر عمر به فعالیت های علمی و فلسفی خود ادامه داد و در سال 348 ق.م درگذشت. افلاطون پایه گذار و در واقع طلایه دار بسیاری از مباحث عمیق فلسفی است. یکی از متفکران قرن بیستم می گوید: تمام تاریخ فلسفه تا به امروز، چیزی جز حاشیه نویسی بر آثار افلاطون نیست. او در فلسفه که تا آن زمان حول حقیقت واقعی اشیاء می گشت افق های تازه ای گشود و برای اولین بار مباحث گسترده معرفت شناسی را مطرح کرد. او حکیمی الهی بود و حقیقت چیز ها را ورای ماده و محسوسات و جزئیات می جست و بر همین اساس بود که نظریه خاص خود موسوم به نظریه مثل را طرح نمود. تفکرات وی، مسیر فلسفه را تعیین کرد و شاگرد بزرگش ارسطو در بستر نظریات او بود که حرکت فلسفی اش را آغاز نمود. از افلاطون آثار بسیار بر جای مانده است که شامل همه موضوعات مهم فلسفه و علوم انسانی می شود؛ مانند فیزیک، سیاست، اخلاق، منطق، زیبایی شناسی و غیره
‏…‏ ‏.
‏آثار افلاطون همه در شمار بهترین آثار فلسفی تاریخ هستند. از آن ها می توان به رساله های: تیمائوس، تئتتوس، مهمانی، فیدون و پارمنید س اشاره کرد. مهم ترین ومشهور ترین اثر او جمهوری نام دارد که جزو ده کتاب برتر تاریخ محسوب می شود. مسئله عمده ای که افلاطون با آن روبرو بود، این بود که آیا جهانی که انسان در پیرامون خود درک می کند، واقعیت دارد یا ندارد؟ اگر واقعیت دارد، چرا متغییر است و ثابت نیست؟ و اگر واقعیت ندارد، پس آنچه هست، چیست؟ او می دید که همه چیز در حال تغییر و تحول است و حقیقت، چیزی است که همواره ثابت است و اصولا ما به چیزی که مدام در حال دگرگونی باشد، واقعیت نمی گوییم. در واقع او در پی کشف رابطه میان دو امر در اشیا و موجودات بود:میان ثبات موجودات و میان دگرگونی موجودات و جهان. مانند فلاسفه پیش از سقراط، افلاطون عقیده داشت که تمام طبیعت در حال حرکت و تغییر است. تمام چیزها از ماده ساخته شده اند و در اثر زمان دچار فرسایش می شوند.اما چیزهایی هم هستند که جاودانه و تغییر ناپذیرند. آنها قالب ها یا صورت های موجوداتند.مثلا تمام انسان ها به وجود می آیند و می میرند، اما یک چیزی هست که همه انسان ها به طور مشترک دارند، چیزی که سبب می شود آنها را انسان بدانیم. آن چیز، الگو، قالب و یا همان صورت انسان است.

 

دانلود فایل

تحقیق اروپا 17 ص

تحقیق اروپا 17 ص

تحقیق-اروپا-17-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1
‏2
‏ناهمواریهای اروپا چگونه ‏است ؟
‏ ‏موقعیت اروپا :
‏ 
‏ 
‏ ‏اروپا از کم جمعیت ترین قاره های جهان است.
‏قاره ی اروپا را می توان دنباله ی قاره ی پهناور و مرتفع آسیا دانست و به همین دلیل برخی از جغرافی دان ها دو قاره ی آسیا و اروپا را یک قاره دانسته و آن را اوراسیا گفته اند.
‏رشته کوه های اورال به عنوان یک مرز طبیعی این دو قاره را از یکدیگر جدا می سازد.
‏اروپا در منطقه ی معتدل قرار گرفته و بیشتر قسمت های آن دارای آب و هوای مساعد و زمین های قابل کشاورزی است.
‏3
‏اروپا قاره ای کوچک اما پر جمعیت است.
‏ ‏به نقشه مقابل خوب دقت کنید . کادر را حرکت دهید.
‏ ‏موقعیت و اسامی‏ ‏ رود ها، کوهها ،دریاها و اقیانوس ها و ... را خوب به خاطر بسپارید.
‏ ‏( اقیانوس اطلس ، اقیانوس منجمد شمالی ، کوه های اورال ، دریای مدیترانه ، کوه های آلپ، تنگه جبل الطارق ، دریای سیاه ، پیرنه، شبه جزیره ی اسکاندیناوی ، ایسلند ، ‏ ‏دریای شمال )
‏ 
‏ 
‏  
‏4
‏تاریخ اروپا در قرون وسطا
‏ ‏قرون وسطا که بین قرن پنجم تا پانزدهم میلادی است از اواخر دوره ساسانی و ورود اسلام به ایران شروع می شود و تا پایان دوره تیموریان در اروپا ادامه دشته است و علت این نامگذاری آن است که از نظر اروپاییان این دوره بین دو دوره از تاریخ آنها یعنی قرون قدیم یا باستان و قرون جدید قرار گرفته است .
‏ 
‏ 

 

دانلود فایل

تحقیق اروپا

تحقیق اروپا

تحقیق-اروپالینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 29 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

1
‏کنستانتن
‏سلطنت مسیحی و شرقی
‏سلطنت کنستانس، که در طی آن امپراتوری بت پرست یک امپراتوری مسیحی گردید و (رم) بنفع قسطنطنیه اولویت خود را از دست داد، آغاز تاریخ بیزانس را مسلما تعیین می کند. ولیکن باید یادآور شد که میان تاریخ رم و تاریخ بیزانس یک بریدگی واضح وجود ندارد، زیرا تاریخ بیزانس، در مدت قریب به سه قرن ، تا موقعیکه (ژوستی نین) موفق شد وحدت امپراتوری را درباره تامین کند، چنان به نظر می رسد که دنباله تاریخ رم بوده است. در طی این سه قرن بود که میراث رم و یونان که در نتیجه تهاجم ملل وحشی مورد تهدید قرار گرفته بود کم کم به بیزانس انتقال یافت و امپراطوری، در نتیجه نفوذهای عمیق، صفات اساسی مربوط به امپراطوری بیزانس را تحصیل کرد.
‏بحران قرن سوم ‏–‏ ‏این واقعه، مانند تمام وقایع بزرگ منشاء و مبداء بسیار دوری دارد. میتوان بدون اغراق ادعا کرد که تخم سلطنت کنستانس در امارت (اوگوست) پاشیده شده بود. فقط قرن سوم را در نظر بگیریم. پس از درخشندگی سلسله(آنتوان)، بعد از این قرن شایان توجه(صلح رومی) یعنی قرن دوم، امپراتوری دچار بحران مدهشی شد که چیزینمانده بود آنرا نابود سازد. بحران داخلی: امپراطور را هوس یا طمع سربازان بر تخت می نشاند یا از تخت میاندازد، برخی از آنان فقط چند روزی حکومت میکنند، تقریبا همه کشته می شوند. ضعف بزرگ حکومتی را که (اوگوست) تاسیس کرده بود هرگز تا این اندازه نفهمیده بودند. قاعده و قانون وراثت در امپراطوری وجود نداشت. بحران خارجی: در سرتاسر مرزهای طولانی کشور، ملل وحشی سرحدی را که هاردی
3
‏1‏- Hadricn
‏ برپا کرده بود مورد حمله قرار دادند و شکافتند. حتی ایتالیا در معرض تهدید واقع شد و برای اینکه لامحاله رم از خطر یک حمله ناگهانی در امان باشد اورلین‏2‏-‏ Aurelien
‏ حصار محکم شهر را ساخت . بحران اقتصادی: تجارت متوقف و مزارع متروک یا ویران شدند، مالیات دیگر وصول نمی شد و پول ارزش خود را از دست داده بود.
‏بالاخره بحران مذهبی و اخلاقی: مدت مدیدی بود که بت پرستی به شکلی که اوگوست سعی کرده بود آنرا دوباره زنده کند موجبات رضایت وجدانهای نگران مردم را فراهم نمی ساخت. مذاهب و خرافات مشرق زمین در تمام امپراتوری پراکنده شده و عجیب ترین عقاید و غریب ترین رسوم در کشور پهلوی یکدیگر داشتند و به همدیگر مخلوط می شدند. تمایل به سوی یک دین که از این دنیای اغفال کننده انسان را دور می سازد و مقصد و غایه حیات روی زمین را به عالم دیگری منتقل می کند مشهور می گردید. عالیترین افکار به طرف پرستش خدای یگانه جلب میشد.آئین مسیح بی سروصدا سازمان و شریعتی برای خود تهیه و تکمیل می کرد.
‏معذلک در قرن سوم چند امپراطور قوی الاراده یا دارای حسن نیت دیده شدند. وای همه آنها به استثنای عده معدودی، پیش از آنکه بتوانند کار سودمندی انجام بدهند، به دست سربازان خود به قتل رسیدند، همه مجبور شدند که وقت کوتاهی را که لطف دسته های سربازان برای ایشان باقی می گذاشت بدین منظور صرف کنند که از یک مرز به مرز دیگری بدوند تا گشادترین رخنه هائی را که آنجا سیل سپاهان وحشی داخل کشور می شد مسدود سازند. باید منتظر سلطنت دیو کلسین‏ Diocletien
‏ بود(از سال 285 تا 305) تا مشاهده شود که یک اراده قومی از انحطاط امپراطوری مانع شد و بوسیله یک اصلاح متهورانه از درسهای آشوبهایی که قریب یک قرن طول کشید استفاده کرد.
4
‏(دیوکلسین) و نخستین اصلاحات- ‏دیو کلسین نه تنها باین علت که سلف بلافصل کنستانس بوده شایستگی آنرا دارد که یک لحظه جلب توجه ما را بکند، بلکه همچنین بعلت اینکه او یک امپراطور بود که امپراطوری را بوسیله تحمیل اصلاحاتی که از نظر عمق به پایه اصلاحات(اوگوست) یا (هاردین) می رسید نجات داد‏. ‏چه بسا مواردیکه (کنستانس) عملیات(دیو کلسین) را ادامه داده، تکمیل کرده یا مجاز نموده است، و تعیین سهمی که برای آن باید قائل شد دشوار است.
‏(دیو کلسین) بود که امپراطور را به یک شخص مقدسی مبدل کرد که او را بر طبق رسومی که دقیقا ترتیب داده شده و تقلیدی از تشریفات دربارهای شرقی است می پرستند: در مقابل او سجده می کنند و دامن جنبه ارغوانی او را می بوسند.و(دیو کلسین) بود که اصل سلطنت استبدادی و اصل تمرکز اداری را که مولود مستقیم اصل مذکور است تا آخرین نتایج آنها پیش برد: سنا دیگر هیچ گونه عملی نداشت و احکامی که از طرف مجلس سنا صادر گردید حذف شد و ایالات مربوط به سنا با آخرین امتیازات ایتالیا از بین رفتند و کلیه اداره امور امپراطوری بشورا و دفاتر و عمال امپراطور واگذار شد.
‏دیو کلیسن از طرف دیگر خطراتی را که هرج و مرج نظامی برای امپراطوری تولید کرده بود به خاطر آورد و مشاغل کشوری و فرماندهی های نظامی را از یکدیگر دقیقا تفکیک نمود و قوای نظامی را از دست فرمانداران ایالات بیرون آورد و سرداران را از هر نقشی در امور اداری محروم ساخت.
‏بالاخره (دیو کلسین) می بایست بالضروره دو مسئله را که نجات امپراطوری به آنها بستگی داشت و عبارت بود از دفاع سرزمین و ترتیب وراثت حل نماید. بلاشک به منظور حل مسئله اولی و بدین علت فهمید که یک امپراطور بتنهایی ممکن نیست که مرز طولانی کشور را دفاع کند، دیو کلسین از سال 286 ماکسسیمین
4
‏ Maximien
‏ را به عنوان((اوگوست))‏ ‏(اوگوست)Auguste‏ در ا‏ی‏نجا اسم خاص ن‏ی‏ست. بطور‏ی‏که در متن بعدا ملاحظه خواهد شد لقب و عنوان ‏ی‏ک‏ی‏ از شرکا‏ی‏ امپراطور است.
‏ بخود ملحق ساخت و دفاع باختر را به وی سپرد و دفاع خاور را برای خودش نگاه داشت. در اینجا طرداً للباب خاطر نشان کنیم که امپراطوری خواه و ناخواه بسوی تفکیک و تجزیه میرفت و از همان موقع تفوق مشرق یونانی بر مغرب لاتینی شناخته می شد.
‏وعلی الظاهر برای اینکه اساسنامه وراثت تاج و تخت به امپراطوری، که همواره فاقد آن بوده داده شود، دیو کلسین در سال 293 سلطنت دونفری را به سلطنت چهار نفری (تترارشیTetrarchie ‏) مبدل نمود و بود((اوگوست)) دو ((قیصر)) بنام (کنستانس کلور)‏ Constanere Chlore
‏ ‏و (گارا)‏ Galere
‏ را ملحق نمود. این دو قیصر می بایستی فعلا در امور اداری بدو ((اوگوست)) کمک کنند و در آتیه به جانشینی آنان تعیین شده بودند.
‏(دیو کلسین) می خواست طرز کار سازمانی را که ترتیب داده بود مشاهده نماید. در ضمن شرکت(ماکسیمین) در امپراطوری، او یک شرط قائل شده بود و آن شرط این بود که هر وقت خود(دیو کلسین) استعفا بدهد ماکسیمین نیز باید استعفا بدهد.
‏این واقعه که یکی از عجایب این سلطنت بزرگ است در سال 305 بوقوع پیوست.(دیو کلسین) در کاخ عالی و به طرز کاملا شرقی که در (اسپالاتو) برای خود ساخته بود انزوا اختیار کرد.(کنستانس کلور) و (گالرا) بسمت((اوگوست)) تعیین شدند.

 

دانلود فایل